شما در حال مشاهده هستید ذهنیت والد ناکارآمد

ذهنیت والد ناکارآمد

در ابتدا خوب است بپرسیم چگونه ذهنیت والد ناکارآمد باعث ایجاد یک خانواده ناکارآمد می‌شه؟ در پاسخ به صورت مختصر می‌توان گفت، در اولین گام ذهنیت والد ناکارآمد پیوندهای بین والدین و فرزندان رو تهدید می‌کنه.

همچنین می‌تونه به پیوند بین خواهر و برادر آسیب برسونه و برقراری ارتباط بین اعضا در آن خانواده رو مختل کنه! زیرا زمانی که فرزند در خانواده به عنوان یک اجتماع کوچک‌تر، در تشکیل ارتباطاتش دچار ضعف باشد، طبیعی است که در مدیریت و برقراری ارتباط در اجتماعات بزرگ‌تری مانند مدرسه، دانشگاه، بانک، محل کار و… نیز دچار مشکل ‌شود و ارتباطاتی ناسالم، ناپایدار، متشنج و به طور کل اشتباه رو تجربه کنه.

در خانواده‌های ناکارآمد، کودکان ممکن است مجبور باشند برای جلب توجه یا محبت والدین با یکدیگر رقابت کنند، که این می‌تواند منجر به دشمنی و رنجش شود.

آزار کلامی چگونه بر کودکان تأثیر می‌گذاره

آزار کلامی بر فرزندان ناشی از ذهنیت والد ناکارآمد است. آزار کلامی کودکان نسبت به آزار فیزیکی آشکار، کمتر مورد توجه قرار می‌گیره؛ اما می‌تونه اثرات طولانی مدت نیز داشته باشه. چنین آزاری فقط فریاد زدن رو شامل نمی‌شه؛ آزار کلامی «آرام» ممکن است شامل نادیده گرفتن کودکان هنگام اشتراک‌گذاری اخبار یا پرسیدن سؤالات، ابراز تحقیر نسبت به ایده‌های آن‌ها، تهمت زدن و انتقاد بیش از حد باشه. پیامی که توسط چنین اقداماتی منتقل می‌شه (اینکه کودک اهمیتی نداره یا ارزشی نداره) می‌تونه انتقاد از خود رو تقویت کنه و رشد عاطفی رو مختل کنه.

تحقیقات نشون می‌ده که برای یک کودک، تأثیر منفی آزار کلامی قوی‌تر از تأثیر مثبت ابراز محبت والدین است.

ذهنیت والد کارآمد

کودکی ناکارآمد چگونه بر افراد بعدی در زندگی تأثیر می‌گذاره

تجارب نامطلوب از ذهنیت والد ناکارآمد، مانند آزار کلامی یا فیزیکی یا بی‌توجهی عاطفی توسط والدین، تأثیرات قابل توجهی بر رشد و سلامت جسمی و روانی آینده فرد داره. از جمله میزان بالاتر اعتیاد به الکل، مواد مخدر و نیکوتین و احتمال بیشتری برای ابتلا به افسردگی، اضطراب یا بی بند و باری داره.

چرا برخی از افراد از دوران کودکی ناکارآمد خود باز می‌گردند

هیچ کس آرزوی یک کودکی سخت رو نداره؛ اما طبق تحقیقات اخیر به نظر می‌رسه بسیاری از بزرگسالان از تجربه کودکی و زندگی در خانواده‌ پرآشوب و با ذهنیت والد ناکارآمداز مزایای روان‌شناختی مختلفی بهره می‌برند. به عنوان مثال، توانایی بیشتر در تشخیص تهدیدها و تغییر تمرکز بین وظایف. آن‌ها همچنین در برخی معیارهای حافظه و خلاقیت بهتر عمل می‌کنند و به طور کلی، انعطاف پذیری بیشتری نشون می‌دن.

فرزندپروری سرزده چیه

برخی از اشکال فرزندپروری با ذهنیت والد ناکارآمدبه عنوان پاسخی به یک کودک، چالش برانگیز ظاهر می‌شوند. کودکان خردسال ممکن است سطوح بالایی از نافرمانی یا پرخاشگری رو ابراز کنند. در برخی موارد، این تمایل به شرایطی مانند اختلال نافرمانی مقابله‌ای تبدیل می‌شود. اما حتی اگر اینطور نباشه، این رفتار می‌تونه منجر به مجموعه‌ای از پاسخ‌های ناکارآمد از سوی والدین بشه که به عنوان فرزندپروری سرزده شناخته می‌شوند. از جمله محدود کردن خواسته‌های خودمختار کودکان، ارائه دستورالعمل‌های بیش از حد، یا مختل کردن فرصت‌های آن‌ها برای توسعه مستقل مهارت‌هایی که برای تنظیم مهارت‌های خود نیاز دارند.

فرزندپروری مبتنی بر ترس چیست

در خانواده‌های ناکارآمد با ذهنیت والد ناکارآمد، والدین قادر به ایجاد اعتماد در تصمیم گیری کودک یا توانایی قضاوت صحیح یا درس گرفتن از اشتباهات خود نیستند. این منجر به چیزی می‌شود که برخی از آن‌ها رو فرزندپروری مبتنی بر ترس تربیت می‌کنند، که طیفی از سبک‌های ناکارآمد رو توصیف می‌کنه که از ناتوانی در اعتماد کردن به بچه‌ها برای مراقبت از خودشون و ترس از اینکه آن‌ها بدون مداخله دائمی والدین موفق نشن، به وجود میاد.

چگونه می‌توان یک خانواده ناکارآمد را اصلاح کرد

در بسیاری از خانواده‌ها‌ باذهنیت والد ناکارآمد، والدین و فرزندان نقش‌های خاصی رو در درام خانوادگی بر عهده می‌گیرند. خواه یکی از والدین کودکی رو تحت تعقیب قرار می‌ده، والدین دیگری که از کودکی دفاع می‌کنه، خواهر یا برادری که برای محافظت از یک خواهر یا برادر هجوم میاره یا برای محافظت از آن‌ها به عنوان یک فرد فداکار عمل می‌کنه یا یکی از اعضای خانواده دائماً نقش و ظاهر قربانی رو به خود می‌گیره، چه موجه یا غیر موجه!

تحقیقات و تجربه خانواده درمانی نشون می‌ده که اگر یک یا چند عضو بتونند راهی برای کنار گذاشتن نقش خود بیابند، بقیه نیز ممکن است راهی برای عملکرد پایدارتر پیدا کنند.

بزرگ شدن در یک خانواده خودشیفته چگونه است

خودشیفتگی یکی از ویژگی‌ها و ذهنیت‌های والدین ناکارآمده. در یک خانواده خودشیفته، نیازهای والدین به طور کلی بر نیازهای فرزندان مقدمه و پسران و دختران به جای تمرکز بر رشد خود، رضایت والدین رو در اولویت قرار می‌دن. در این نوع خانواده، کودکان درمیابند که پذیرش مشروط است و تا حدی به تسلیم شدن آن‌ها در برابر خواسته‌های والدین بستگی داره. انکار، خشم و سرزنش ممکنه عناصر مشترک باشند که دائم تجربه می‌کنند. در حالی که این‌ها آسیب‌پذیری و مسئولیت پذیرفته نمی‌شوند.

در درجه اول، کودکان در چنین خانواده‌هایی ممکن است بدون احساس امنیت عاطفی بزرگ شوند. کودکانی که توسط والدین مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی بزرگ شده‌اند یا دارای ویژگی‌های خودشیفتگی بالایی هستند، ممکن است بدون اینکه احساس کنند دیده یا شنیده می‌شوند و احساساتشان به رسمیت شناخته شود، بزرگ شوند.

ذهنیت والد ناکارآمد

خودشیفتگی به عنوان یک ابزار در ذهنیت والد ناکارآمد ممکنه روی کودکان به عنوان یک وسیله جانبی تمرکز کنه و آن‌ها رو در درجه اول بر اساس نحوه انعکاس اعمال آن‌ها بر والدین قضاوت کند. کودکانی که در خانواده‌های خودشیفته بزرگ می‌شوند ممکنه با شک و تردید به خود و عزت نفس و خودکارآمدی پایین بزرگ شوند و ممکنه برای ایجاد روابط سالم بزرگسالان تلاش کنند؛ زیرا فاقد الگوهای نقش مثبت هستند.

والدین ناکارآمد لزوماً توسط خانواده‌های ناکارآمد بزرگ نشده‌اند. تحقیقات نشون می‌ده که سایر سبک‌های فرزندپروری ناکارآمد تحت تاثیر ذهنیت والد ناکارآمد، ممکن است عادات بیمارگونه، آینده رو با شدت بیشتری پیش‌بینی کنند که مهم‌ترین آن‌ها شک بیش از حد است. والدین بیش از حد محافظ یا «بالگرد» در تلاش برای محافظت از کودک در برابر استرس یا شکست، ممکنه با کمک به آن‌ها برای اجتناب از مسئولیت یا عواقب، کودکان شکاک‌تر تربیت کنند. تحقیقات نشون می‌ده که این تأثیر زمانی قوی‌تره که والدین بیش از حد شکاک باشند.

سخن آخر

برخی تحقیقات نشون می‌ده افرادی که توسط والدین ناکارآمد بزرگ شده اند، ممکن است دوران کودکی خود رو با این احساس سپری کنند که گویی دائماً در سایه هستند. آن‌ها ممکن است با وابستگی ناایمن بزرگ شوند، یا ناامیدانه به دنبال عشق باشند یا استقلال کم یا شدیدی داشته باشند و صمیمیت رو به کلی کنار بگذارند. برخی دیگر ممکنه پژواک یا تمایل به اشغال کمترین فضای احساسی در روابط داشته باشند که آ‌ن‌ها رو به ویژه در برابر ارتباطات سمی یا سوء استفاده آمیز آسیب‌پذیر می‌کنه.

دیدگاهتان را بنویسید